دیروز با بابابزرگ و مامان بزرگ و دایی حمید رفتیم کوه گل. بابایی رفته بود فیزیوتراپی و تو هم همش بهونه قلات می گرفتی برای همین گفتم دیگه همش که نمیشه بریم قلات، این دفعه بریم کوه گل، یکی از مناطق دیدنی و خوش آب و هوای اطراف سی سخت. به بابابزرگ گفتیم بریم و دایی جون هم اومد، یه جایی کنار رودخونه نشستیم. البته دوست داشتم بریم جای اصلی که کنار چشمه است ولی دیگه دایی جون گفتن اینجا هم قشنگه. عکساشو گذاشتم توی ادامه مطلب اونجا خیلی جای باصفایی بود نشستیم و تنقلات و چایی هم برده بودیم . نرگس مامان همش دوست داشتی بری کنار آب و سنگ بندازی توی آب. اصلا" یه جا نمینشستی . مادر فدات جانم  ...