نرگسنرگس، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره
نسترننسترن، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

گلهای باغ زندگیمون

غزل خداحافظی و 30 ماهگی نرگس

سلام به ناز دخترام و به همه دوستان خوش اومدین   فکر میکنم این آخرین پستیه که تو  این خونه مینویسم . دیگه نمینویسم تا مستقر شدن تو خونه جدید ان شاالله. اومدم غزل خداحافظی رو بخونم با خونه ای با خاطرات بسیار، خاطرات تلخ و شیرین کودکی، نوجوانی و جوانی و حالا دیگه مادر جان که داریم از اینجا میریم داریم پیر میشیم .   یک سالم بود که اومدیم توی این خونه ، تولد داداشم و خواهرام تو این خونه بود. چه لحظات زیبایی بود روزی که خواهر کوچیکم فریده جونم به دنیا اومد خیلی خوب یادمه خانه ای که تمام خاطرات کودکیم رو در اون گذروندم چه بازی هایی که با بچه های همسایه ها و با دختر دایی هام  میکردیم. یادش به خیر دعوا...
18 خرداد 1393
1050 12 25 ادامه مطلب

عید مبعث مبارک

آن شب ، شب بیست و هفتم رجب بود . محمد غرق در اندیشه بود که ناگهان صدایی گیرا و گرم درغار پیچید : بخوان! بخوان به نام پروردگارت که بیافرید ، آدمی را از لخته خونی آفرید ، بخوان که پروردگار تو ارجمندترین است ، همو که با قلم آموخت ، و به آدمی آنچه را که نمی دانست بیاموخت .   وحی شد بر مصطفی برخیز، اقرأ باسم ربّک / ای حبیب من ز جا برخیز، اقرأ باسم ربّک تیره شد رخسار گیتی، خیره شد دیو تباهی  / چیره شد جهل عِما برخیز، اقرأ باسم ربّک       ...
5 خرداد 1393
1