نرگسنرگس، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره
نسترننسترن، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

گلهای باغ زندگیمون

اول مهر

سلام امروز یکم ۱۳۹۷ و سیزدهم محرم ۱۴۴۰ هست ایام شهادت اباعبدالله الحسین و یارامش را به همه به خصوص دخترای گلم تسلیت میگم تو این چند روز دهه اول دخترای عزیزم هم همراه ما تو هیئت شرکت میکردند...   از طرفی تولد قمری دختر عزیزم نرگس هم هست و همزمان هست با ورود دختر گلم به مدرسه ... دیروز افتتاحیه بازگشایی مدارس بود و برای اولین بار عزیز دلم وارد مدرسه مهد علم و دانش شد...      عزیز دلم برایت بهترین ها رو در پناه امام حسین آرزو میکنم.      چند روز بعد نوشت.... مطالب رو روز یکم نوشتم ولی حالا ارسال کردم.        ادامه👇 &...
1 مهر 1397

یک سال گذشت

سلام  ساعت سه بامداد دوشنبه پنج شهریور سال ۹۷ هست ایام بسیار فرخنده و مبارک اعیاد قربان تا غدیر را به همگی دوستان و همچنین دخترای گلم تبریک میگم...  سه روز دیگر یعنی پنجشنبه ، عید بزرگ غدیر هست... امیدوارم بتونیم ذره ای هم که شده برای تبلیغ غدیر کاری انجام بدیم و مبلغ غدیر باشیم... ان شاالله.. ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ از آخرین باری ک نوشتم اینجا یک سال میگذره ...دقیقا یک سال هست که خونمون رو منتقل کردیم یاسوج..  توی این   یک سال اتفاقات خوب و بد زیادی افتادن برامون... که ترجیح میدم بهترین ها رو بگم😍 از جمله👇 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁   حضور خانوادگی و بسیااار زیبا در همایش بزرگ اربعین حسینی &nb...
5 شهريور 1397

اتفاقی که به خیر گذشت

سلام دختر گلم نرگس جونم . پریروز بعد از ظهر(میخواستم همون روز بنویسم وقت نکردم) یه کاری کردی که هممون رو ترسوندی و خیلی نگران شدیم. میخواستم کیک درست کنم قبلش گفتم بخوابونمت ولی از هر راهی وارد شدم فایده نداشت ، بردمت توی آشپزخونه پیش خودم دیدم نهههه میخوای اذیت کنی سر تو همه چی میبردی دیدم اینطوری حواسم پرت میشه و اذیت میشم بی خیال کیک شدم. یه مقدار لوبیا داشتم که پاک کنم برداشتم رفتم بیرون تو ایوون و نشستم پاک کردنش یه بستنی هم گذاشتم دستت که مشغول بشی ولی بازم میومدی دور و برم لوبیا ها رو برمیداشتی و پرت میکردی و... لوبیا ها رو ازت گرفتم ریختم تو سینی ، یه دفه باباجون رو دیدی که میخواست بره باغ ناری یه کم دنبالش بهونه گرفتی ک...
30 ارديبهشت 1393
1