19 خرداد 92
امروز عصر یه دفه دیدم نرگسی یه دونه زردآلوی نشسته از زردآلوی توی حیاط چیده بود که نرسیده هم بود و می خواد بخوره سریع ازش گرفتم و بهش گفتم که کثیفه مامان مریض میشی بیا بریم از توی باغ برات آلو بچینم
دخترم عاشق ترشیجاته
رفتیم توی باغ جلوی خونه بابابزرگ و جاتون خالی آلو یا همون گوجه سبز ( به قول شیرازی ها) چیدیم و خوردیم بقیه محصولات باغ رو فعلا" نمیشد ازشون خورد چون نارس بودن. اینم اون آلو های خوشمزه که البته از نوع آلو زرده
توی این باغ انواع میوه ها پیدا میشه، از جمله سیب ، هلو ، زردآلو، آلو، گیلاس، به و توت
بعدش رفتیم سمت باغچه سبزی جات مامان جونم که با کمک بابای گلم درست کردند.
اینجا هم سبزیجات متفاوت وجود داره. از جمله نعناع، ریحون، تربچه، تره شاهی، گشنیز، شنبلیله، شوید و جعفری و تره فرنگی
از بین این ها فقط اینی که زیر پای نرگسه ریحون هست که چون دیرتر تخمش رو ریختن هنوز خوب سبز نشده، بقیه رو ازش داریم استفاده می کنیم
این ها هم نهال های بادام هست که بابام گذاشته تا بعدا" ببره جای دیگه بکاره. آفرین به بابای پرکار و فعال خودم
ا
روی یکی از درختای سیب یه پرنده مامانم می گفت سینه سرخه لونه کرده بود و دوتا جوجه هم داشت، این پرنده زیبا همش اطراف لونش پر میزد که مبادا کسی آسیبی به جوجه هاش وارد کنه( اینم مادره دیگه)
به سختی ازش عکس گرفتم چون همش اینطرف و اونطرف می پرید
چه صدای زیبا و دلنشینی هم داشت .
از لونش نتونستم عکس بگیرم چون بالا بود و دستم نمی رسید
بعدش هم در ادامه مطلب ببینید که چه گذشت
نرگس من ناهار که نخورد عصری براش غدا آوردم که بخوره بازم زد زیر دستم. منم دیگه اصرار زیاد بش نکردم.
گفتم یه مقدار پفیلا براش درست کنم که خیلی دوست داره و همیشه میخوره
اومدیم و بدین ترتیب پفیلا رو آماده کردیم همگی شاید بدونین
ما پفیلای آماده شده رو با کمال احترام گذاشتیم جلوی دختری که بخورن چند تا دونه خورد و منم دیدم مشغوله فکر کردم که دخترم چقدر خوب میخوره
ولی طولی نکشید ببینید با پفیلای خوشمزه من چیکار کرده
این هم ماجرای امروز. خوش باشین