نرگسنرگس، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره
نسترننسترن، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

گلهای باغ زندگیمون

آخرین پست سال 93

        السلام علیک  ایتها الصدیقه الشهیده  فاطمه الزهرا نوروز که قابلی ندارد بی بی                                 هر سال منم عبد عطایت مادر                        خوشبخت شدم ذیل دعایت  مادر نوروز که قابلی ندارد بی بی                     &n...
24 اسفند 1393

مسافرت

سلام خدمت دو دسته گل خودم و خدمت همه دوستان اومدم از سفر کوتاهمون به دیلم و گناوه بنویسم. روز چهارشنبه بعد از ظهر هفته گذشته حرکت کردیم به سمت بندر دیلم شب ساعت نه و نیم دیلم بودیم و یه سوییتی پیدا کردیم و شب رو اونجا موندیم. خدا را شکر بچه ها ( نرگس و نسترن و عرفان ) خیلی خوب همکاری کردن و اصلا اذیت نشدیم. صبح روز پنج شنبه بعد از صرف صبحانه رفتیم کنار ساحل زیبای اونجا، برای نرگس که تازگی داشت خیلی جذاب بود . وقتی نرگس سه ماهش بود یه بار بوشهر رفته بودیم ولی نرگس تو خاطرش نیست ولی این دفه خیلی خوب خاطرات رو تو ذهنش ثبت کرده. بعد از اون رفتیم بازار و یه سری خرید انجام دادیم . خیلی خوب بود فکرش رو نمیکردم بعضی اجناس واقعا قیمت مناس...
20 اسفند 1393

سوراخ کردن گوش نسترن

سلاااام به نازگلای خودم ای خدا چطوری شکرت رو به جا بیارم به خاطر این نعمتای خوبی که بهمون دادی هر روز تو این فکرم که اینده دخترای گلم چی میشه هر روز به این فکر میکنم که این دو تا دختر معصوم و پاااک رو چطور همینطوری پاک و معصوم نگهداری کنم که امامشون ازشون راضی باشه خدایا خیلی حرف تو دلم هست فقط شکر شکر شکر هزار هزار هزار مرتبه ای خدای مهربون گلهامو به تو میسپارم آغاز ایام فاطمیه رو هم به همه عزیزان و به دخترای گلم تسلیت میگم ان شاالله همیشه توی زندگی حضرت زهرا رو سرمشق زندگیتون قرار بدین.                 ...
13 اسفند 1393

تولد نسترن

عزیزای دلم پنجشنبه شب یه جشن کوچولو در کنار خانواده هامون براتون گرفتیم. که خیییلی بهتون خوش گذشت . ما هم هدفمون همین بود که به شما خوش بگذره و خاطره اش تو ذهنتون بمونه. از اون شب هر روز نرگسی مامان میگه بازم تولد بگیریم میگم ایشالا یه سال دیگه بزرگتر بشی بازم برات تولد میگیریم میگه نهههه همین حالااا فقط یه اتفاق اون روز افتاد ... من و عمع شیوا دختر عمه زهرا داشتیم ژله ها رو آماده میکردیم و شما هم مشغول بازی  بودین یهو عمه شیوا رفت توی هال و جیغ زد که خیلی همگی ترسیدیم رفتم دیدم پیشونی امیرمهدی خونی شده . امیرمهدی شیطون سریع داشته می دوید که سرش محکم میخوره به در هال و پیشونیش شکاف برداشت .خیلی ترسیسدیم که نکنه شکسته باشه...
5 اسفند 1393

یک روز دیگر تا تولد

سلام به دخترای گلم امروز خیلی خوشحالم امروز خیلی روز خوب و قشنگیه آخرین روز از ماه بهمن که من ثانیه هایش رو برای دیدن روی گل دختر نازنینم میشمردم . نسترن عزیزم فردا تولدته. خدا را هزاران هزار بار سپاس به خاطر این موهبت زیبا و گرانقدر که به ما عطا کرده. ما هم به مبارکی این روز عزیز جشن مختصری رو ترتیب دادیم،امشب خونه عمو معراج پیش ننه پروانه به خاطر ننه جونت که نمیتونست بیاد خونمون و اذیت بود تصمیم گرفتیم که اونجا باشه . تولد سه سالگی نرگس عزیزم رو هم به خاطر تقارن با ماه صفر نتونسته بودیم برگزار کنیم به همین خاطر جشنی که امشب ان شاالله برگزار میشه به خاطر هر دو دختر گل و نازنینم هست. عزیزای دلم ان شاالله ...
30 بهمن 1393

شکستن پای نسترن گل

اول قضیه شکستن پای نسترن گلی رو مینویسم که شاید برای دوستان جای سوال باشه. دختر گلم پیشرفت حرکتیش خیلی خوب بود . یکم مهر هفت ماهه میشد  , تازه دست میگرفت و بلند میشد، برای مراقبت هفت ماهگیش روز دوم مهر بردمش مرکز بهداشت.اونجا هم خانمایی که بودن خیلی ازش خوششون اومده بود از خنده هاش و حرکاتش همه نگاش میکردن و ماشاالله میگفتن . همون روز تب شدیدی گرفته بودش برای همین پیش دکتر هم بردمش .کارمون که تموم شد وقتی داشتیم برمیگشتیم تو حیاط مرکز که شیبدار بود پام لیز خورد و تعادلم رو از دست دادم و در حالی که نسترن تو بغلم بود افتادم زمین. خیلی بد افتادم ، یه مقدار نسترن گریه کرد بعد که رفتیم تو ماشین دیگه آروم شد دیگه اصلا فکر نمیکردم چی...
22 بهمن 1393

روزهایی که نبودیم

بسم الله الرحمن الرحیم سلام به دوستای عزیزم وسلام به دخترای گلم تو این مدت که نبودیم اتفاقاتی افتاد هم خوب و هم بد که ایشالا سر فرصت مفصلا مینویسم. این روزا واقعا درگیرم و خیلی کم وقت میکنم به نت سر بزنم. خلاصه اهم اخبار انتقال به منزل جدیدمون دراوایل ماه مبارک رمضان احتمالا ششم هفتم ماه مبارک فروش خونه و تخلیه آن روز سوم مهر شکستن پای نسترن گل روز دوم مهر نامزدی خواهر کوچیکم عقد داداشم روز میلاد پیامبر (ص) در ادامه تعدادی عکس از روزایی که نبودیم   سه تا عکس اولی از خونه ای که فروخته شد       این عکسا توی خونه ای هست که الان هستیم نسترنم پاش به مدت یک...
19 بهمن 1393

سلام دوباره

سلام به همه عزیزان و سلام به دو دسته گل خوشکلم خیلی تشکر میکنم از تمام دوستانی که تو این مدت یادمون کردن و نظرات پرمهربرامون گذاشتن ما یک ماهی هست که تو خونه جدید مستقرشدیم ولی نتمون هنوز وصل نیست با موبایل دارم مینویسم  برنامه های جدید داریم ان شاالله سر فرصت مینویسم  از دوستای گلم میخوام برامون دعا کنند 
25 مرداد 1393