3 ماهگی نسترن و عکسایی از دو خواهر

سلام بر گلای خودم نرگس جونم و نسترن خانم خوشکلم

عزیز دلم نسترن گلی مامان امروز 3 ماهه میشه .

3 ماهگیت مبارک باشه عشقم

مبارک مبارک تولدت مبارک

در ادامه عکسایی از دو خواهر گذاشتم

جمعه گذشته دلم از آدمای روزگار گرفته بود دیدم مامانم اینا میخوام برن کوه تفریح منم با دو تا دخترای نازم باهاشون رفتیم . آبجی فریده هم اومده بود و همراهمون بود. نرگس تو مسیر توی ماشین خوابش برد تا وقتی میخواستیم برگردیم بیدار شد . نسترن هم اولین بار بود که میرفت کوه.

رفتیم کوه گل که خیلی قشنگ بود و باصفا هوا هم ابری بود و خیلی زیبا

هوا سرد بود مجبور شدم کلاه کنم سر نسترن

نرگس وقتی بیدار شد خواستم ازش عکس بگیرم ولی نذاشت. بعدش هم رفتیم گردنه بیژن خیلی زیبا بود یه جاهاییش  هنوز برفش آب نشده بود. پر از چویل و ریواس و گیاهان دارویی بود.

اینم چویل خوشبو، که بوش چه حس خوب و آرامشی به آدم میده.

نرگس اینجا هم هنوز تو حس و حال خواب بود و دوست نداشت ازش عکس بگیرم.هوا خیلی سرد بود یه دلیلش هم سرمای هوا بود.

چند روز پیش رفته بودیم خونه مادر شوهر عزیز، زهره خانم زن برادر شوهرم هم با آرتمیس گلی اونجا بودن آرتمیس دوست داشت نسترن رو بغل کنه

اینم عکس نرگس و نسترن و آرتمیس دخترعموشون

نرگس خانمی ما هم همیشه بهونه میگیره که بغلش کنه . هر وقت میام با کامپیوتر کار کنم سریع جلوتر از من میاد وکامپیوترو روشن میکنه و سی دیشو میذاره و میشینه رو صندلی میگه حالا وایسیم خودش بیاد

امروز نشسته بود و میگفت نی نی نسترنو بذارش بغلم منم گذاشتم و ازشون عکس گرفتم.

نزدیک بود بیفته دختر گلم

دیروز هم کنارش دراز کشیده بود میگفت مامان نیگا نیگا من پیش نی نی نسترن لالایم چقدم ذوق میکرد

دستشو می برد تو دهانش و میگفت مامان نی نی نسترن دست منو خورد ای نی نی ای نی نی تو دست منو خوردی

نسترن گلی مامان چند روزیه تلاش میکنه برگرده به شکم ولی هنوز نمیتونه .

این روزا آخرای کار خونمون هست و هر روز که بابایی میره به کارای خونه برسه  نرگس هم همراهش میره اینم نرگس و کابینتای آشپزخونمون که بالاخره نصب شد

ایشالا که هرچه زودتر بریم خونه خودمون

آبجی فریده سنگ کلیه داره و اومده بود بره دکتر ، بهش گفتن که باید عمل بشه با لیزر.

دیروز صبح نوبت عمل داشت و عملش کردن ولی هنوز مرخص نشده دکترش گفته زیر عمل سنگش خوب خورد نشده وشاید دوباره بعد از ظهر ببریمش اتاق عمل. عزیزم ان شاالله  به مدد بی بی فاطمه زهرا خوب خوب میشی.

منم خیلی دوست داشتم پیشت باشم ولی بچه ها رو نمیتونم تنها بذارم و از همین جا دعاگویت هستم

بعدا" نوشت: خواهرگلم رو دیشب دوباره بردن اتاق عمل ، به سلامتی عملش با موفقیت انجام شد .

دختر گلم همش میگرده و با ناراحتی میگه آجی فریده عمله رفته ددر

خدایا همه مریضا رو شفا بده