سفرنامه مشهد2
ساعت 8 شب با قطار قم به مشهد راهی مشهد شدیم. نرگس همچنان خواب بود و کمی که رد شدیم نرگس بیدار شد شاد و سرحال. توی قطار با بابایی کلی بازی کردن و بهش خیلی خوش گذشت. بعدش هم راحت خوابید تا صبح.
صبح هم وقتی بیدار شد با دو تا دختر خانم ناز به اسمای رقیه و حنانه دوست شده بود با اونا بازی میکرد. دخترم که خیلی دیر با بچه ها می جوشید تو این سفر راحتتر با بچه ها دوست میشد.
تا رسیدیم مشهد نرگس کلی بازی و خنده و شادی میکرد و خیلی خوشحال بود . خدا رو شکر که توی این سفر حالش خیلی خوب بود و مریضیش هم خوب شده بود و خیلی بهش خوش گذشت.
وقتی رسیدیم مشهد هم رفتیم سمت مهمانسرای اداره بابایی نرگس گلی. یه سوییت خوب بهمون دادن و ساکن شدیم.
اولین بار که رفتیم حرم خیلی لحظات زیبایی بود نرگس رو بهش گفتیم که دست به سینه سلام بده به آقا،اونم سریع دست روی سینه اش میذاشت.
حالا هم تصاویر توی حرم
اینجا نرگس داره زیارتنامه میخونه. مگه میذاشت ما دعا یا قرآن بخونیم. سریع ازمون میگرفت و میخواست بخونه. وقت زیارت و نماز همش پیش بابایی بود چون من اذیت میشدم بخوام ببرمش زیارت . سر نمازها هم باباییش میگفت که چون تو جماعت نمیذاشت بقیه راحت نماز بخونن یکی دو بار مجبور شد نمازشو فرادا بخونه.
نرگس عاشق حرم بود و صحن و سرای توی حرم.همش میگفت مامان بریم امام و سریع دست به سینه می ایستاد یعنی میخواست سلام بده به امام.
خیلی فلکه آب رو دوست داشت هروقت به اونجا می رسیدیم با کلی ذوق و شوق میگفت آب آب
اینجا شب آخره هوا یه دفه خیلی سرد شد . میخواستیم همون شب بریم پارک کوهسنگی و قرار بود یکی از دوستای دوره ارشدم رو همونجا ببینم که چون هوا خیلی سرد شد و نرگس هم خوابش برد دیگه نرفتیم. فرداش هم بارون قشنگی می بارید که لحظات وداع خیلی قشنگی رو داشتیم توی بارون
این هم عکس از صحن زیبای آزادی
نتونستیم خیلی برای خرید وقت بذاریم چون هم خودم هم نرگس زود خسته میشدیم و بمیگشتیم ولی این لباس و کفش رو مشهد براش خریدیم. روز آخر هم مقداری سوغاتی خریدیم.
این هم عکس نرگس گلی تو رستوران
راستی یه عکس زیبا هم توی آتلیه از نرگس جونم گرفتیم که خیلی قشنگ شد.
حالا هم که برگشتیم همش نگاش میکنه با خوشحالی و میگه امام. بعدش میگه مامان بای بای میگم مامان کجا میخوای بری میگه امام.
میخواستیم تا عید غدیر بمونیم که متاسفانه بلیط هواپیما گیرمون نیومد مجبور شدیم زودتر برگردیم.
روز سه شنبه 30 مهر ساعت 4 و نیم با پرواز مشهد به اصفهان راهی اصفهان شدیم.