عشق من
دوستت دارم به چشماني كه رنگش رنگ شبهاست
به آن نازي كه در چشم تو پيداست
به لبخندي كه چون لبخند گلهاست
به رخسارت كه چون مهتاب زيباست
به گلهاي بهار و عشق وهستي
به قرآني كه او را مي پرستي
قسم اي نازنين تا زنده هستم تو را من دوست دارم....ميپرستم
عزیز مامان این روزا خیلی شیرین شده همیشه برای ما شیرین بود ولی هرچه بزرگتر میشه ماشالا ماشالا گوله نمک گنده تری میشه. مادر فدای تو وقتی یه خرابکاری انجام میده مثلا" فرش رو کثیف میکنه یا یه کاری که نباید میکرد و انجام میده سریع می گه ماماااااان با کلی کشش و یک حالت ناراحتی همراه نازی که به خودش می گیره.
آخه مادر چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی ولی مامانی من که میدونم عمدی نیست و حواست نبوده پس اشکال نداره
بوس های از ته وجودت یه بار میگه باباااااااااا محکم بوسش می کنه دوباره میگه ماماااااان و محکم بوس میکنه آآآآآآآآآآآآی قربونتبشم مادر جون...... فدای تو مهربون
ادامه مطلب رو هم ببینید
دیروز عصر رفتیم خونه خاله لیلا برگشتن رو پیاده اومدیم از مسیری که پشت تپه قلات میگذره و خیلی هم زیبا و باصفاست هر کاری می کردیم نرگسی دوست داشت خودش پیاده بیاد و اصلا" بغلم نیومد منم همش نگران و مواظبش که نکنه خدای نکرده ماشین بیاد و بهش بخوره .
اینجا هم می دوید که بهش نرسیم
فدای قدمهات بشم عزززززیزم
حالا هم میخوایم بریم یه جایی بعدا" میام ازش بیشتر میگم