تفریح- تپه قلات
سلام
این مدت نرسیدم دخترمو بیرون ببرم. دیگه از این به بعد بیشتر وقت دارم . دختر گلم حتما سعی می کنم ببرمت تفریح کوه و...
عزیزم دیروز با مامان بزرگ و خاله فریده و دایی حمید رفتین پارک تپه قلات که نزدیک خونمونه بعدش هم من اومدم خیلی بهت خوش گذشت خیلی خوشحال بودی فدات بشم چون هم هوا خوب بود هم خلوت بود هم تو خیلی بازی کردی.از این به بعد با شروع تعطیلات دیگه اونجا خیلی شلوغ میشه.
ایشالا از این به بعد بیشتر میریم.
دیشب هم که اومدیم خونه زنگ زدی به خاله راضیه و کلی از هنر های جدیدت براش حرف زدی....
مثلا" چون خاله دکتره، و تو هم کلمه دکتر رو یاد گرفته ای بهش می گفتی دودور اونم خیلی ذوقت رو میکردو دیگه اینکه صدای کلاغ رو براش درآوردی گار گار این کلاغ نیستاااا
و دیگه اینکه تاب تاب عباسی می خوندی اباب ابابا اباب ابابا .....
دعا میکردی خدا خدا خدا ، گدا گدا گدا
و خلاصه خاله هم خوشحال شد که باهاش حرف زدی
یه پیشی اسباب بازی هم خاله مرضیه برات آورده که خیلی دوسش داری وقتی میگه میو میو تو هم اداشو در میاری میگی مووو مووو
حالا هم عکسای دیروز و البته نمای شهر زیبامون از روی تپه قلات
تقدیم به همه دوستداران نرگس من
بقیه رو تو ادامه مطلب ببینید
تشریف بیارید تپه قلات
از سمت جنوب و غرب تپه عکس نذاشتم. حیف شد
البته عکس گرفتم چون آفتاب بود کیفیت خوبی نداشت پس نذاشتمش