روزمرگی های ما و 27 ماهه شدن نرگسی
سلام عزیز مادر، نرگس قشنگم
گل نرگسم تو را خیلی دوست دارم
عزیز دلم این روزا بیشتر مردم خونه تکونی میکنن و خودشونو برای عید نوروز آماده میکنن، ولی من قصد دارم فقط خونه رو تمیز و مرتب کنم مثل همیشه، چون آقای پدر شما قول دادن به زودی این پروژه بزرگ خونه سازی تموم میشه و میریم توی خونه جدید ان شاالله
ماشالا دختر گلم خیلی خانم شدی، حرفای قشنگ قشنگ میزنی ، به مامان تو هرکاری که توانایی داشته باشی کمک میکنی، مثلا" سفره غذا رو میندازی،وسایل نی نی رو برام میاری، هر وقت نسترن گریه میکنه زود خبرم میکنی میگی که نی نی غذا میخواد، براش لالایی میخونی، بوسش میکنی ، باهاش حرف میزنی،... فدای مهربونی هات بشم عزیزم
فقط یه وقتایی، از روی نادانی یه کارایی هم انجام میدی، مثلا" میخوای از اون غذایی که خودت میخوری حتما" به نی نی هم بدی، میدونم که دوسش داری و این کارو میکنی ولی عزیزم تو باید بدونی که نی نی کوچولو تا دندون درنیاره غیر از شیر چیز دیگه ای نمیتونه بخوره. دستشو میگیری میگی دستو بده ، یااا علی و میخوای بلندش کنی، عزیزم اون نمیتونه راه بره ایشالا بزرگتر که بشه و بتونه راه بره دستشو میگیری و با هم بازی میکنین.
دیروز بابایی داشت گلای توی باغچه شونو هرس میکرد، هوا هم سرد بود هرچی میگفتم بیا تو میگفتی نه پیش بابایی بازی میکنم، مامان تو هم بیا بازی. فدای حرف زدنت عزیزم کلاهتو آوردم و کردی سرت که حداقل سرت پوشیده باشه و سرما نخوری. اینم عکساش
این هم عکس نسترن خوشکله
هفته قبل خاله مرضیه و آقا احسان و عرفان کوچولو رفته بودن شیراز، یه لباس خوشکل برای تو و یه لباس هم برای نسترن گلی آورده بودن، خیلی قشنگ بودن . تو هم با خوشحالی دستت گرفته بودی و میگفتی میخوام برا عید. عزیزم مبارکت باشه. ممنون آبجی گلم ایشالا بتونیم محبتاتونو به خوبی جبران کنیم.
حالا یه عکس خوشکل هم از عرفان کوچولوی خاله میذارم که من خیلی دوسش دارم. ماشالا هزار ماشالا مردی شده برا خودش. فدای نازخوابیدنش بشم
روز بعد نوشت:
امروز دخترم 27 ماهه میشه خدا رو شکر میکنم که به سلامتی و شادابی زندگی میگذره و دخترای خوبی دارم. خدایا کمکم کن توی مسیر تربیتشون موفق باشم، اونطور که مورد رضای خدا و امام زمان هست پرورش پیدا کنن.
عزیز دلم ،گل نرگسم تولدت مبارک