نرگسنرگس، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره
نسترننسترن، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

گلهای باغ زندگیمون

روزهایی که گذشت

1392/11/3 9:36
566 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه عزیزان و به نرگس عزیز مامان

غیبتمون تقریبا" طولانی شد از همگی مخصوصا" دختر گلم معذرت میخوام ،دست خودم نبود، حالا بگذریم ، دلیلش بماند....

از حالا تا زمانی که بتونم اومدم دوباره بنویسم برای دختر گلم.قلب

خوب تقریبا" دو ماهی  میگذره ، تو این مدت دخترم  خیلی پیشرفت داشته ، از همه مهم تر اینکه دقیقا" از روز تولدش که یک ماه و نیم میگذره پروژه بای بای پوشک رو برای دخترم شروع کردم، خدا را شکر خیلی زود باهام راه اومد در عرض دو سه روز کاملا" یاد گرفت که دیگه نباید پوشک بشه و ....بای بای پوشک. از اون موقع تا حالا خیلی خوب دیگه نرگسم برای دستشویی رفتن خبر میکنه.

یه روز یه آقایی طبقه پایین خونه بابام کار میکرد و تک تک زیاد میکرد. نرگس خیلی خوشش نمیومد و همش میگفت آقا برو ، نکن... و از اون موقع  به هر آقای غریبه ای حساس شده ، اوایل که میخواستم ببرمش دستشویی و کمک نمیکرد میگفتم آقا میاد سریع میگفت آقا برو، نایس جیش، برو هتهخنده( نرگس به خودش میگه نایس، هته  در زبان نرگس یعنی زشته)خنده

حرف زدنش خیلی خوب شده و جملات زیادی رو خیلی خوب میگه.

با دوستای وبلاگی مشورت کردم گفته بودم که تا حالا نذاشتم خیلی نقاشی بکشه چون دست و پاهاشو کثیف میکنه، راهنمایی های خوبی کردن، از همشون ممنونم. برای دخترم دفتر نقاشی و مداد رنگی و پاستل خریدم . خیلی خوشش اومده از اون موقع خیلی خوب با نقاشی سرگرم میشه، اوایل فقط خط خطی میکرد و نقطه میذاشت ولی حالا خط ها رو به هم وصل میکنه، شکل میکشه.

هنوز هم با پاستل بعضی وقتا روی دست و پاش میکشه ولی دیگه کاریش ندارم بعدش میشورم.

تقریبا" از اوایل دی تا حالا بارندگی هی زیادی اینجا داشتیم، مخصوصا" برف. این نعمت زیبای خدا خیلی صحنه های قشنگی رو توی شهرمون ایجاد کرده بود هنوز هم برفا کاملا" از سطح شهر پاک نشدن . نرگس هم خیلی ذوق برف رو میکرد و همش تقاضا داشت بریم توی برفا....

خوب دیگه من زیاد نمیتونم بشینم خسته میشم..چند تا عکس میذارم از نرگس تو این مدت...

ادامه مطلب رو حتما" ببینید

یه استراحت کوتاه انجام دادم و باز اومدم که عکسا رو بذارم..

اول چند تا عکس پاییزی جلوی خونه عمو معراج

 

 

 

 

اینجا هم تو باغ عم کنار خونشون هست و کنجکاوی نرگس جونم

 حیفم اومد تصاویر مراحل نماز خوندن نرگس  جونم رو نذارم

 

 

 

 

 

و حالا تصاویر زمستانی

اینجا یه شب برفی هستش که آبجی راضیه هم اومده بود . نرگس همش بهونه برف رو میگرفت

 

این هم عرفان کوچولوی خوشکل خاله که ماشالا روز به روز بزرگتر میشه.

 

 

یک روز بعد از برف

و آدم برفی که خاله راضیه برای نرگسم درست کرده

 

 

 

اینجا هم آماده شدیم بریم خونه عمو پیش ننه پروانه

عکسایی از جلو در حیاط خونمون که خیلی قشنگه

 

 

این هم امیرمهدی پسرعمه نرگس ،یه پسر شیطون و دوست داشتنی که اون روز خونه عمو بودن

 

 

دیروز هم با داداشی و فریبا جون نامزد داداشی و  مامان جونم رفتیم بیرون  که از طبیعت برفی لذت ببریم که خیلی خوش گذشت. این هم چند تا تصویر زیبا از عصر دیروز

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان یاسمن و محمد پارسا
3 بهمن 92 12:46
افرین به نرگس جونم عزیزم فدای اون شیرین زبونیت عزیزم مامان جون خسته نباشی همیشه به گردش و شادی عکسها خیلی قشنگند مامان فدای نرگس جونم عزیزم قبول باشه نمازت عزیزم
فاطمه مامان گلها
پاسخ
ممنون عزیزم جاتون خالی، از اوایل دی ماه تا حالا کلا" برف تو شهرمون هستش هنوز هم آب نشدن. چون هفته ای تقریبا" دو سه روز برفی سخت داشتیم
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰..
3 بهمن 92 13:49
سلام چه عجب ..... حالت خوبه ؟ نرگس و نى نى خوبن ؟ واى چه هوايى ....!!! چه آسمون آبى قشنگى ... آدم برفيشووووو ..... خيلى نازه
فاطمه مامان گلها
پاسخ
سلام عزیزم عجب به روی ماه شما و دختر گلتون... الحمدلله خوبیم جاتون خالی خیلی هوای خوبیه فقط میترسم نی نی تو یه شب برفی بدنیا بیاد که همه جا برف سنگین میاد
اقا زاده
3 بهمن 92 14:20
خوب به سلامتی که برگشتید به این دنیاو خوش بحال نرگسی که اینهمه برف بازی کرده
فاطمه مامان گلها
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان طهورا عسلی
4 بهمن 92 1:15
سلام چه طبیعت زیبایی شما کدوم شهر هستین؟؟؟؟
فاطمه مامان گلها
پاسخ
سلام گلم استان کهگیلویه و بویراحمد- شهرستان دنا- شهر سی سخت تشریف بیارید
(زهره)مامان فاطمه
6 بهمن 92 9:48
چه برفییییییییییییییی منم میخوااااااااااااااااام
مرضيه (مامان محمدمهدي)
9 بهمن 92 10:50
خوش به حالتون چقدر برف ما كه حسرت به دل مونديم
فاطمه مامان گلها
پاسخ
زمستونه و برفش خوشه