خاله راضیه رفت
سلام سلام
اومدم از امروز بگم. امروز دلم گرفته بود هنوز هم یه دلتنگی ای دارم. امروز خاله راضیه نرگسی، خواهر عزیزم، خانم دکترمون برای ترم جدید رفت تهران، الان که می نویسم راضیه جونم تو مسیره ایشالا که به سلامتی برسه به مقصد. وقتی می خواست بره اومد برای خداحافظی که نرگس دوید تو بغلش، به سختی نرگسو ازش جدا کردم .
نرگس هم کلی گریه کرد اونا یعنی مامان و بابا و راضیه میخواستن برن ترمینال، دیدم خیلی بی قراری و گریه میکنه که باهاشون بره اومدم زنگ بزنم که ببرنش ، خط های موبایل به هم ریخته بودن اونا هم رفته بودن.
بمیرم عزیز دلم اینقده گریه کرد و میگفت آجی که خودم هم دلم تنگ شد و اشکم درومد، آخه خاله جون نرگس وقتی میره تهران دیر به دیر میاد خونه این مدت هم نرگس خیلی بهش عادت کرده بود و خیلی دوستش داره بالاخره با هزار ترفند آرومش کردم طفلک یه کم آروم میشد دوباره یاد خاله اش می افتاد و میگفت آجییییییییی.
خواب چشمامو گرفته بود هرکاری میکردم نمی خوابید از سر و کله ام بالا میرفت خودشو مینداخت رو شکمم میگفتم مامانی اینجا نی نی خوابیده اذیت میشه ، خیلی سریع دست میکشید رو شکمم و میگفت ناز ناز ناز و بعدش هم شکمم رو بوس می کرد.. الهی فدات بشم که چه قلب مهربونی داری عزیز دل مادر. امروز چندین بار دنبال آجی رو میگرفت بردمش پیش فریده و سرگرم شد. خیلی خاله ها رو دوست داره و بهشون میگه آجی
فدای قلب مهربونت بشم عزیزم
تازه فردا صبح هم فریده جون خاله کوچیکه نرگس میره اصفهان ( تازه امسال دانشگاه اصفهان قبول شده) امشب داشت وسایلاشو جمع میکرد یاد دوران دانشجویی خودم افتادم و جدایی هایی که از خونه داشتم، بازم دلم تنگ شد و در تنهایی گریه ام گرفت . دست خودم نیست دلم خیلی نازکه زود اشکم درمیاد.
خلاصه از فردا خونه خلوت میشه. ایشالا که همه خوش و سلامت باشن هر جا که هستن موفق باشن تو درساشون.
ایشالا دختر گل خودم هم که خودش میگه میخواد خانم دکتر بشه همیشه سربلند و موفق زندگی کنه و توی تمام مراحل زندگیش زیر سایه آقا امام زمان زندگی با عزت داشته باشه.
چند تا عکس از دختر خانم نازمون توی ادامه مطلب
الهی که مادر فدای چشمای قشنگت. این چادرو ننه پروانه پارچشو بهم داد منم برات دوختم . اینجا هم از حموم اومدی بیرون میخواستم سرما نخوری روسری پوشیدم سرت.
مادر فدای خنده هات عزیز دلم
این دوچرخه رو بابا برات خریده ولی هنوز نمیتونی برونیش و باید یکی دربست دراختیارت باشه و شما رو سواری بده.
اینجا خونه باباجون نرگسه که البته همیشه اونجاییم بیشتر وسایل نرگس هم اونجاست.
فدات بشم چه ذوقی میکنه وقتی سوار دوچرخه اش میشه مخصوصا" اگه خاله ها دور و برش باشن. این عکس رو هم خاله مرضیه ازش گرفته.